دختر بودن تاوان دارد بزرگ میشوی...
عاشق میشوی...
دل میبندی...!
تنت را برایش برهنه میکنی...
نه از روی هوس بلکه از روی عشق...
دلش را که زدی او میرود...
وتو میمانی و زمان وحالااا..
تو یک هرزه ای و او فقط کمی دختر بازی کرده است!!
نمیدونم چرا فرهادی که پسره این حرف چرازده
شاید به خاطر اینکه بعضی از همجنساش مردانگی را فقط در ارضای شهوت جنسی خود میدانند
همین.....
کلمات کلیدی:
عصر یک جمعه ی دلگیر
دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظه ی باران نرسیده است؟
وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است
به ایمان نرسیده است
و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید،
بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد،
زمین مرد، زمین مرد ،
خداوند گواه است،دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،
برسد کاش صدایم به صدایی…
***
شاعر-: سید حمیدرضا برقعی
کلمات کلیدی: